فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 تیر 1404 ، ویژه متولدین فروردین ، غزل حافظ شماره 78
ديدي که يار جز سر جور و ستم نداشت ، بشکست عهد وز غم ما هيچ غم نداشت يا رب مگيرش ار چه دل چون کبوترم ، افکند و کشت و عزت صيد حرم نداشت بر من جفا ز بخت من آمد وگرنه يار ، حاشا که رسم لطف و طريق کرم نداشت با اين همه هر آن که نه خواري کشيد از او ، هر جا که رفت هيچ کسش محترم نداشت ساقي بيار باده و با محتسب بگو ، انکار ما مکن که چنين جام جم نداشت هر راهرو که ره به حريم درش نبرد ، مسکين بريد وادي و ره در حرم نداشت
حافظ ببر تو گوي فصاحت که مدعي
،
هيچش هنر نبود و خبر نيز هم نداشت
تعبیر:
تا رنج و سختی را تحمل نکنی به شادی و سرور دست نخواهی یافت. از شکست نا امید و مأیوس نشو. هر شکستی مقدمه ی پیروزی است. فعلاً روزگار به کام بی هنران و نامردان است اما همیشه حال روزگار یکسان نیست.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 تیر 1404 ، ویژه متولدین اردیبهشت ، غزل حافظ شماره 153
سحر چون خسرو خاور علم بر کوهساران زد ، به دست مرحمت يارم در اميدواران زد چو پيش صبح روشن شد که حال مهر گردون چيست ، برآمد خنده خوش بر غرور کامگاران زد نگارم دوش در مجلس به عزم رقص چون برخاست ، گره بگشود از ابرو و بر دل هاي ياران زد من از رنگ صلاح آن دم به خون دل بشستم دست ، که چشم باده پيمايش صلا بر هوشياران زد کدام آهن دلش آموخت اين آيين عياري ، کز اول چون برون آمد ره شب زنده داران زد خيال شهسواري پخت و شد ناگه دل مسکين ، خداوندا نگه دارش که بر قلب سواران زد در آب و رنگ رخسارش چه جان داديم و خون خورديم ، چو نقشش دست داد اول رقم بر جان سپاران زد منش با خرقه پشمين کجا اندر کمند آرم ، زره مويي که مژگانش ره خنجرگزاران زد شهنشاه مظفر فر شجاع ملک و دين منصور ، که جود بي دريغش خنده بر ابر بهاران زد از آن ساعت که جام مي به دست او مشرف شد ، زمانه ساغر شادي به ياد ميگساران زد ز شمشير سرافشانش ظفر آن روز بدرخشيد ، که چون خورشيد انجم سوز تنها بر هزاران زد دوام عمر و ملک او بخواه از لطف حق اي دل ، که چرخ اين سکه دولت به دور روزگاران زد
نظر بر قرعه توفيق و يمن دولت شاه است
،
بده کام دل حافظ که فال بختياران زد
تعبیر:
بخت و اقبال مساعدی خواهی داشت. شاهد پیروزی را به زودی در بر خواهی گرفت. راهی را که در پیش گرفته ای ادامه بده. با توکل به خداوند موفق خواهی شد.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 تیر 1404 ، ویژه متولدین خرداد ، غزل حافظ شماره 50
به دام زلف تو دل مبتلاي خويشتن است ، بکش به غمزه که اينش سزاي خويشتن است گرت ز دست برآيد مراد خاطر ما ، به دست باش که خيري به جاي خويشتن است به جانت اي بت شيرين دهن که همچون شمع ، شبان تيره مرادم فناي خويشتن است چو راي عشق زدي با تو گفتم اي بلبل ، مکن که آن گل خندان براي خويشتن است به مشک چين و چگل نيست بوي گل محتاج ، که نافه هاش ز بند قباي خويشتن است مرو به خانه ارباب بي مروت دهر ، که گنج عافيتت در سراي خويشتن است
بسوخت حافظ و در شرط عشقبازي او
،
هنوز بر سر عهد و وفاي خويشتن است
تعبیر:
در کاری که در پیش رو داری مردد نباش که در کار خیر نباید تأمل و درنگ کرد. نا امیدی و دلسردی را از خود دور کن و با درایت و هوشمندی از موقعیت ها استفاده کن.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 تیر 1404 ، ویژه متولدین تیر ، غزل حافظ شماره 208
خستگان را چو طلب باشد و قوت نبود ، گر تو بيداد کني شرط مروت نبود ما جفا از تو نديديم و تو خود نپسندي ، آن چه در مذهب ارباب طريقت نبود خيره آن ديده که آبش نبرد گريه عشق ، تيره آن دل که در او شمع محبت نبود دولت از مرغ همايون طلب و سايه او ، زان که با زاغ و زغن شهپر دولت نبود گر مدد خواستم از پير مغان عيب مکن ، شيخ ما گفت که در صومعه همت نبود چون طهارت نبود کعبه و بتخانه يکيست ، نبود خير در آن خانه که عصمت نبود
حافظا علم و ادب ورز که در مجلس شاه
،
هر که را نيست ادب لايق صحبت نبود
تعبیر:
هیچ کاری با خشونت و بدون سعی و تلاش به انجام نمی رسد. از دوستان ظاهرالصلاح کمک نطلب زیرا به نفع خود کار می کنند. ایمان و اراده به هدف، نیمی از مشکلات تو را چاره می سازند. دعا کن تا روحیه ی قوی داشته باشی.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 تیر 1404 ، ویژه متولدین مرداد ، غزل حافظ شماره 97
تويي که بر سر خوبان کشوري چون تاج ، سزد اگر همه دلبران دهندت باج دو چشم شوخ تو برهم زده خطا و حبش ، به چين زلف تو ماچين و هند داده خراج بياض روي تو روشن چو عارض رخ روز ، سواد زلف سياه تو هست ظلمت داج دهان شهد تو داده رواج آب خضر ، لب چو قند تو برد از نبات مصر رواج از اين مرض به حقيقت شفا نخواهم يافت ، که از تو درد دل اي جان نمي رسد به علاج چرا همي شکني جان من ز سنگ دلي ، دل ضعيف که باشد به نازکي چو زجاج لب تو خضر و دهان تو آب حيوان است ، قد تو سرو و ميان موي و بر به هيات عاج
فتاد در دل حافظ هواي چون تو شهي
،
کمينه ذره خاک در تو بودي کاج
تعبیر:
در زندگی کاملاً موفق هستی و در هنر به اهداف خود خواهی رسید. فقط مراقب باش تا متکبر و مغرور نشوی زیرا غرور آفت زندگی انسان است. با مردم به مهربانی و نرم خویی رفتار کن.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 تیر 1404 ، ویژه متولدین شهریور ، غزل حافظ شماره 382
فاتحه اي چو آمدي بر سر خسته اي بخوان ، لب بگشا که مي دهد لعل لبت به مرده جان آن که به پرسش آمد و فاتحه خواند و مي رود ، گو نفسي که روح را مي کنم از پي اش روان اي که طبيب خسته اي روي زبان من ببين ، کاين دم و دود سينه ام بار دل است بر زبان گر چه تب استخوان من کرد ز مهر گرم و رفت ، همچو تبم نمي رود آتش مهر از استخوان حال دلم ز خال تو هست در آتشش وطن ، چشمم از آن دو چشم تو خسته شده ست و ناتوان بازنشان حرارتم ز آب دو ديده و ببين ، نبض مرا که مي دهد هيچ ز زندگي نشان آن که مدام شيشه ام از پي عيش داده است ، شيشه ام از چه مي برد پيش طبيب هر زمان
حافظ از آب زندگي شعر تو داد شربتم
،
ترک طبيب کن بيا نسخه شربتم بخوان
تعبیر:
رنج و زحمت زندگی، به یاری و کمک دیگران برطرف می شود. خود را تنها و بی یاور احساس می کنی. بهتر است با دقت و هوشیاری جوانب کارها را بسنجی تا رمز موفقیت را پیدا کنی. با سعی و اراده می توانی به هدف برسی.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 تیر 1404 ، ویژه متولدین مهر ، غزل حافظ شماره 225
ساقي حديث سرو و گل و لاله مي رود ، وين بحث با ثلاثه غساله مي رود مي ده که نوعروس چمن حد حسن يافت ، کار اين زمان ز صنعت دلاله مي رود شکرشکن شوند همه طوطيان هند ، زين قند پارسي که به بنگاله مي رود طي مکان ببين و زمان در سلوک شعر ، کاين طفل يک شبه ره يک ساله مي رود آن چشم جادوانه عابدفريب بين ، کش کاروان سحر ز دنباله مي رود از ره مرو به عشوه دنيا که اين عجوز ، مکاره مي نشيند و محتاله مي رود باد بهار مي وزد از گلستان شاه ، و از ژاله باده در قدح لاله مي رود
حافظ ز شوق مجلس سلطان غياث دين
،
غافل مشو که کار تو از ناله مي رود
تعبیر:
بخت و اقبال مساعد به تو روی آورده است. از موقعیت ها به بهترین نحو استفاده کن. مغرور نباش زیرا ممکن است عقل و اندیشه ی تو را از بین ببرد و گمراه شوی. غفلت نکن.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 تیر 1404 ، ویژه متولدین آبان ، غزل حافظ شماره 390
افسر سلطان گل پيدا شد از طرف چمن ، مقدمش يا رب مبارک باد بر سرو و سمن خوش به جاي خويشتن بود اين نشست خسروي ، تا نشيند هر کسي اکنون به جاي خويشتن خاتم جم را بشارت ده به حسن خاتمت ، کاسم اعظم کرد از او کوتاه دست اهرمن تا ابد معمور باد اين خانه کز خاک درش ، هر نفس با بوي رحمان مي وزد باد يمن شوکت پور پشنگ و تيغ عالمگير او ، در همه شهنامه ها شد داستان انجمن خنگ چوگاني چرخت رام شد در زير زين ، شهسوارا چون به ميدان آمدي گويي بزن جويبار ملک را آب روان شمشير توست ، تو درخت عدل بنشان بيخ بدخواهان بکن بعد از اين نشکفت اگر با نکهت خلق خوشت ، خيزد از صحراي ايذج نافه مشک ختن گوشه گيران انتظار جلوه خوش مي کنند ، برشکن طرف کلاه و برقع از رخ برفکن مشورت با عقل کردم گفت حافظ مي بنوش ، ساقيا مي ده به قول مستشار موتمن
اي صبا بر ساقي بزم اتابک عرضه دار
،
تا از آن جام زرافشان جرعه اي بخشد به من
تعبیر:
به زودی خبرهای خوشی به تو می رسد و همه چیز رنگ و بوی دیگری می گیرد. دوران ناراحتی به سر می رسد و شاهد مقصود را در آغوش می کشی به شرط آنکه فرصت را غنیمت شماری. اجازه نده مغرضان تو را نا امید کنند.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 تیر 1404 ، ویژه متولدین آذر ، غزل حافظ شماره 411
تاب بنفشه مي دهد طره مشک ساي تو ، پرده غنچه مي درد خنده دلگشاي تو اي گل خوش نسيم من بلبل خويش را مسوز ، کز سر صدق مي کند شب همه شب دعاي تو من که ملول گشتمي از نفس فرشتگان ، قال و مقال عالمي مي کشم از براي تو دولت عشق بين که چون از سر فقر و افتخار ، گوشه تاج سلطنت مي شکند گداي تو خرقه زهد و جام مي گر چه نه درخور همند ، اين همه نقش مي زنم از جهت رضاي تو شور شراب عشق تو آن نفسم رود ز سر ، کاين سر پرهوس شود خاک در سراي تو شاهنشين چشم من تکيه گه خيال توست ، جاي دعاست شاه من بي تو مباد جاي تو
خوش چمنيست عارضت خاصه که در بهار حسن
،
حافظ خوش کلام شد مرغ سخنسراي تو
تعبیر:
به زودی شاهد بخت و مقصود را در آغوش می کشی و مزد رنج و زحمات خود را خواهی گرفت. با مهر و محبت می توانی زندگی راحت و آسوده ای داشته باشی. هیچ چیز بهتر از صداقت و یکرنگی نیست.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 تیر 1404 ، ویژه متولدین دی ، غزل حافظ شماره 458
اي دل آن دم که خراب از مي گلگون باشي ، بي زر و گنج به صد حشمت قارون باشي در مقامي که صدارت به فقيران بخشند ، چشم دارم که به جاه از همه افزون باشي در ره منزل ليلي که خطرهاست در آن ، شرط اول قدم آن است که مجنون باشي نقطه عشق نمودم به تو هان سهو مکن ، ور نه چون بنگري از دايره بيرون باشي کاروان رفت و تو در خواب و بيابان در پيش ، کي روي ره ز که پرسي چه کني چون باشي تاج شاهي طلبي گوهر ذاتي بنماي ، ور خود از تخمه جمشيد و فريدون باشي ساغري نوش کن و جرعه بر افلاک فشان ، چند و چند از غم ايام جگرخون باشي
حافظ از فقر مکن ناله که گر شعر اين است
،
هيچ خوشدل نپسندد که تو محزون باشي
تعبیر:
اگر با چشم باز به وقایع اطراف خود دقت کنی به جایی خواهی رسید. سهل انگاری و غفلت را از خود دور کن. اگر می خواهی به نتیجه برسی، باید شایستگی خود را ثابت کنی و از مشکلات راه هراسی به دل راه ندهی. آدمی بی نیاز و دریادل باش. در طلب مال و منال دنیا، خود را به زحمت نینداز زیرا ارزش آن را ندارد.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 تیر 1404 ، ویژه متولدین بهمن ، غزل حافظ شماره 468
که برد به نزد شاهان ز من گدا پيامي ، که به کوي مي فروشان دو هزار جم به جامي شده ام خراب و بدنام و هنوز اميدوارم ، که به همت عزيزان برسم به نيک نامي تو که کيميافروشي نظري به قلب ما کن ، که بضاعتي نداريم و فکنده ايم دامي عجب از وفاي جانان که عنايتي نفرمود ، نه به نامه پيامي نه به خامه سلامي اگر اين شراب خام است اگر آن حريف پخته ، به هزار بار بهتر ز هزار پخته خامي ز رهم ميفکن اي شيخ به دانه هاي تسبيح ، که چو مرغ زيرک افتد نفتد به هيچ دامي سر خدمت تو دارم بخرم به لطف و مفروش ، که چو بنده کمتر افتد به مبارکي غلامي به کجا برم شکايت به که گويم اين حکايت ، که لبت حيات ما بود و نداشتي دوامي
بگشاي تير مژگان و بريز خون حافظ
،
که چنان کشنده اي را نکند کس انتقامي
تعبیر:
در این راه خود را تنها و بی کس احساس می کنی. البته خودت نیز مقصری. بهتر است که این بار با تعقل و تعمق، همه ی جوانب کار را بسنجی و سپس شروع به کار کنی. دوست را از دشمن بازشناس و به هر کس اعتماد نکن. وجود دوستان واقعی را غنیمت بدان و از آنها کمک بخواه. بیشتر به همت و اراده ی خود متکی باش.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 تیر 1404 ، ویژه متولدین اسفند ، غزل حافظ شماره 297
زبان خامه ندارد سر بيان فراق ، وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق دريغ مدت عمرم که بر اميد وصال ، به سر رسيد و نيامد به سر زمان فراق سري که بر سر گردون به فخر مي سودم ، به راستان که نهادم بر آستان فراق چگونه باز کنم بال در هواي وصال ، که ريخت مرغ دلم پر در آشيان فراق کنون چه چاره که در بحر غم به گردابي ، فتاد زورق صبرم ز بادبان فراق بسي نماند که کشتي عمر غرقه شود ، ز موج شوق تو در بحر بي کران فراق اگر به دست من افتد فراق را بکشم ، که روز هجر سيه باد و خان و مان فراق رفيق خيل خياليم و همنشين شکيب ، قرين آتش هجران و هم قران فراق چگونه دعوي وصلت کنم به جان که شده ست ، تنم وکيل قضا و دلم ضمان فراق ز سوز شوق دلم شد کباب دور از يار ، مدام خون جگر مي خورم ز خوان فراق فلک چو ديد سرم را اسير چنبر عشق ، ببست گردن صبرم به ريسمان فراق
به پاي شوق گر اين ره به سر شدي حافظ
،
به دست هجر ندادي کسي عنان فراق
تعبیر:
با وجود تمام سختی ها و ناکامی ها، امید خود را از دست نده. اگر به هدف و مقصود خود ایمان داری، صبور و شکیبا باش. همه ی غم ها و ناکامی ها پایانی جز شادی و وصال ندارند. امید داشته باش.